امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Propagandist

ˌprɑːpəˈɡændəst ˌprɒpəˈɡændɪst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
مبلغ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد propagandist

  1. adjective Of or relating to or characterized by propaganda
    Synonyms: propagandistic
  2. noun
    Synonyms: advocator, missionary, disseminator, advocate, devotee, pamphleteer, activist, indoctrinator, proselytizer, evangelist, catechizer, teacher, apostle, salesman, zealot, proponent

ارجاع به لغت propagandist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «propagandist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/propagandist

لغات نزدیک propagandist

پیشنهاد بهبود معانی