امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Proverbial

    prəˈvɜrːbiəl prəˈvɜːbiəl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    ضرب‌المثلی، ضرب‌المثل شده، مشهور، انگشت‌نما

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - the proverbial glamour of Paris
    - زرق و برق معروف پاریس
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد proverbial

    1. adjective conventional, traditional
      Synonyms: accepted, acknowledged, archetypal, axiomatic, current, customary, famed, familiar, famous, general, legendary, notorious, self-evident, time-honored, typical, unquestioned, well-known
      Antonyms: abnormal, atypical, different, unconventional, unknown, untraditional

    ارجاع به لغت proverbial

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «proverbial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/proverbial

    لغات نزدیک proverbial

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی