امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Proviso

prəˈvaɪzoʊ prəˈvaɪzəʊ prəˈvaɪzəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
شرط، قید، بند، جمله شرطی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- We added another proviso to the contract.
- یک تبصره‌ی دیگر به قرارداد افزودیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد proviso

  1. noun stipulation, condition of agreement
    Synonyms: agreement, catch, Catch-22, clause, demand, fine print, joker, kicker, limitation, prerequisite, qualification, requirement, reservation, restriction, rider, small print, specification, stipulation, strings, term, terms

ارجاع به لغت proviso

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «proviso» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/proviso

لغات نزدیک proviso

پیشنهاد بهبود معانی