امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Provisions

American: prəˈvɪʒn̩z British: prəˈvɪʒn̩z
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

مقررات، قیود، تدارکات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد provisions

  1. noun A stock or supply of foods
    Synonyms: provender, viands, supplies, victuals, stores, board, chow, fare, feed, commissariat, fodder, food, forage, groceries, rations, grubs, emergencies, chows, nurtures, fares, diets, breads, eats, paps, meats, foodstuffs, foods, stocks
    Antonyms: takings, removals
  2. noun A stipulated condition
    Synonyms: provisoes, prerequisites, terms, conditions, stipulations, catches, allowances, specifications, riders, reservations, foods, qualifications, clauses
  3. noun Arrangement
    Synonyms: preparations, outlines, procurements

لغات هم‌خانواده provisions

ارجاع به لغت provisions

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «provisions» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/provisions

لغات نزدیک provisions

پیشنهاد بهبود معانی