امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Prow

praʊ praʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
دماغه کشتی، (در شعر) کشتی، عرشه کشتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prow

  1. noun Front part of a vessel or aircraft
    Synonyms: bow, stem, fore, head, bowsprit

ارجاع به لغت prow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prow

لغات نزدیک prow

پیشنهاد بهبود معانی