امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Quicksand

ˈkwɪksænd ˈkwɪksænd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

ریگ روان، تله، دام، ماسه متحرک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد quicksand

  1. noun
    Synonyms: snare, quagmire, trap, mercurial, quicksilver, syrtis, unpredictable

ارجاع به لغت quicksand

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «quicksand» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/quicksand

لغات نزدیک quicksand

پیشنهاد بهبود معانی