امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Recluse

ˈrekluːs rɪˈkluːs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    recluses

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
دورافتاده، تنها، منزوی، گوشه‌نشین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a recluse life
- زندگی خلوت‌نشینانه
- a barren and recluse region
- سرزمین لم‌یزرع و دورافتاده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد recluse

  1. noun person who does not want social contact
    Synonyms: anchorite, ascetic, cenobite, eremite, hermit, monk, nun, solitaire, solitary, troglodyte
    Antonyms: extrovert
  2. adjective hermitlike, unsociable
    Synonyms: antisocial, ascetic, cloistered, eremetic, hermetic, isolated, misanthropic, monastic, reserved, retiring, secluded, secluse, seclusive, sequestered, solitary, standoffish, withdrawn
    Antonyms: extroverted, friendly, sociable

ارجاع به لغت recluse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «recluse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/recluse

لغات نزدیک recluse

پیشنهاد بهبود معانی