امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Recoup

rɪˈkuːp rɪˈkuːp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    recouped
  • شکل سوم:

    recouped
  • سوم‌شخص مفرد:

    recoups
  • وجه وصفی حال:

    recouping

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دوباره بدست آوردن، جبران کردن، تلافی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- to recoup a loss
- ضرری را جبران کردن
- an attempt to recoup his wealth
- کوششی برای باز یافتن ثروت خود
- to recoup one's health
- سلامتی خود را دوباره به دست آوردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد recoup

  1. verb recover, make up for
    Synonyms: compensate, get back, get out from under, get well, make good, make redress for, make well, redeem, refund, regain, reimburse, remunerate, repay, repossess, requite, retrieve, satisfy, win back
    Antonyms: downslide, lose, worsen

ارجاع به لغت recoup

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «recoup» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/recoup

لغات نزدیک recoup

پیشنهاد بهبود معانی