گذشتهی ساده:
reflectedشکل سوم:
reflectedسومشخص مفرد:
reflectsوجه وصفی حال:
reflectingتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
reflect well (or badly) on something (or somebody)
انعکاس خوب (یا بد) داشتن، (نسبت به شخص یا چیزی) بازتاب خوب یا بدی داشتن
برای کسی مایهی افتخار و سربلندی شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «reflect» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reflect