امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Reject

rɪˈdʒekt ˈriːdʒekt rɪˈdʒekt ˈriːdʒekt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    rejected
  • شکل سوم:

    rejected
  • سوم‌شخص مفرد:

    rejects
  • وجه وصفی حال:

    rejecting
  • شکل جمع:

    rejects

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B2
رد کردن، نپذیرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- Our proposal was rejected.
- پیشنهاد ما رد شد.
- The workers' demand was rejected.
- درخواست کارگران پذیرفته نشد.
- Publishers rejected his novel.
- ناشران رمان او را رد کردند.
- Ali rejected worldly wealth.
- علی به ثروت دنیوی پشت پا زد.
- They are rejected by society.
- اجتماع آن‌ها را طرد کرده است.
- He was rejected by his mistress.
- معشوقه‌اش او را ترک کرد.
- a rejected child
- کودک محروم از محبت
- His body rejected the transplanted kidney.
- بدن او کلیه‌ی پیوندی را پس زد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reject

  1. verb say no to
    Synonyms: burn, cashier, cast aside, cast off, cast out, chuck, decline, deny, despise, disallow, disbelieve, discard, discount, discredit, disdain, dismiss, eliminate, exclude, give thumbs down to, jettison, jilt, kill, nix, not buy, pass by, pass on, pass up, put down, rebuff, refuse, renounce, repel, reprobate, repudiate, repulse, scoff, scorn, scout, scrap, second, shed, shoot down, shun, slough, spurn, throw away, throw out, turn down, veto
    Antonyms: accept, allow, approve, choose, ratify, sanction

لغات هم‌خانواده reject

  • noun
    rejection, reject
  • verb - transitive
    reject

ارجاع به لغت reject

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reject» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reject

لغات نزدیک reject

پیشنهاد بهبود معانی