امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Repute

rɪˈpjuːt rɪˈpjuːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    reputed
  • شکل سوم:

    reputed
  • سوم‌شخص مفرد:

    reputes
  • وجه وصفی حال:

    reputing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
آوازه داشتن، شمردن، فرض کردن، شهرت داشتن، اشتهار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Your neighbor is reputed to be rich.
- مشهور است که همسایه‌ی تو پول‌دار است.
- She was reputed to have had an affair with the neighbor's boy.
- شایع بود که با پسر همسایه رابطه دارد.
- The town's people held her in high repute.
- مردم شهر او را به نیکی می‌شناختند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد repute

  1. verb To regard in an appraising way
    Synonyms: believe, suppose, think of, regard as, look-upon, think, look on, esteem, take-to-be
  2. noun Public estimation of someone
    Synonyms: character, name, report, reputation, rep
  3. noun Wide recognition for one's deeds
    Synonyms: reputation, fame, name, celebrity, good name, famousness, notoriety, standing, popularity, renown, high-standing
    Antonyms: disrepute
  4. noun A person's high standing among others
    Synonyms: respect, dignity, good name, good report, honor, prestige, reputation, status

Collocations

لغات هم‌خانواده repute

ارجاع به لغت repute

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «repute» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/repute

لغات نزدیک repute

پیشنهاد بهبود معانی