امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Residency

ˈrezədnsi ˈrezədnsi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
محل اقامت، اقامتگاه
noun
پزشکی اقامت پزشک در بیمارستان برای کسب تخصص
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد residency

  1. noun The act of dwelling in a place
    Synonyms: residence, abidance

لغات هم‌خانواده residency

ارجاع به لغت residency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «residency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/residency

لغات نزدیک residency

پیشنهاد بهبود معانی