امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Respectable

rɪˈspektəbl rɪˈspektəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more respectable
  • صفت عالی:

    most respectable

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
محترم، قابل احترام، آبرومند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- one of this club's respectable members
- یکی از اعضای ارجمند این باشگاه
- a respectable institution
- یک مؤسسه‌ی خوش‌نام
- a respectable coat
- یک پالتو حسابی (یا آبرومند)
- a house with a respectable view
- خانه‌ای با منظره‌ی نسبتاً خوب
- a respectable performance
- ایفای نقش (عملکرد) نسبتاً خوب
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد respectable

  1. adjective good, honest
    Synonyms: admirable, appropriate, august, becoming, befitting, comely, conforming, correct, creditable, decent, decorous, dignified, done, estimable, fair, honorable, mediocre, moderate, modest, nice, ordinary, passable, presentable, proper, redoubtable, redoubted, reputable, reputed, respected, satisfactory, seemly, sublime, suitable, tolerable, upright, venerable, virtuous, well-thought-of, worthy
    Antonyms: bad, corrupt, dishonest, dishonorable, unrespectable, unworthy
  2. adjective substantial, ample
    Synonyms: appreciable, considerable, decent, fair, fairly good, good, goodly, presentable, reasonable, sensible, sizable, tidy, tolerable
    Antonyms: cheap, inadequate, miserly

لغات هم‌خانواده respectable

ارجاع به لغت respectable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «respectable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/respectable

لغات نزدیک respectable

پیشنهاد بهبود معانی