امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Respected

rɪˈspektɪd rɪˈspektɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    respects
  • وجه وصفی حال:

    respecting
  • صفت تفضیلی:

    more respected
  • صفت عالی:

    most respected

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
محترم، مورداحترام، ارجمند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a highly respected politician
- سیاستمدار بسیار محترم
- Arvinda is a respected musicologist.
- آرویندا موسیقی‌شناسی مورداحترام است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد respected

  1. adjective Receiving deferential regard
    Synonyms: esteemed, appreciated, well-thought-of, valued
  2. verb Admire; obey
    Synonyms: appreciated, heeded, treasured, upheld, valued, noted, recognized, prized, considered, esteemed, spared, cherished, attended
    Antonyms: dishonored, despised, condemned, mocked, scorned, disobeyed, disdained, ridiculed
  3. verb Show respect towards
    Synonyms: valued, honored, regarded, esteemed, prized, observed, worshipped, venerated, admired, reverenced, revered, considered, concerned

لغات هم‌خانواده respected

ارجاع به لغت respected

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «respected» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/respected

لغات نزدیک respected

پیشنهاد بهبود معانی