امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Respire

rɪˈspaɪr rɪˈspaɪə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - intransitive adverb
دم زدن، نفس کشیدن، تنفس کردن، امید تازه پیدا کردن، بو کردن، به‌هوش آمدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد respire

  1. verb To breathe in and out
    Synonyms: breathe, exhale, inhale, take-a-breath, oxidate, suspire

ارجاع به لغت respire

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «respire» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/respire

لغات نزدیک respire

پیشنهاد بهبود معانی