امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Retail

ˈriːteɪl ˈriːteɪl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    retailed
  • شکل سوم:

    retailed
  • سوم‌شخص مفرد:

    retails
  • وجه وصفی حال:

    retailing
  • شکل جمع:

    retails

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adjective adverb uncountable C1
خرده‌فروشی، جزئی، خرد، جز، خرده‌فروشی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The retail price of each commodity is higher than its wholesale price.
- بهای خرده‌فروشی هر کالا از بهای عمد‌ه‌فروشی آن بیشتر است.
- a retail store
- مغازه‌ی خرده‌فروشی
- a retail merchant
- خرده‌فروش، پیله‌ور
- This book retails for $ 20.
- این کتاب به قیمت بیست دلار تک‌فروشی می‌شود.
- Our shop retails all kinds of fabrics.
- مغازه‌ی ما انواع پارچه‌ها را خرده‌فروشی می‌کند.
- to retail a gossip
- شایعه‌ای را پراکندن
- to retail a secret
- رازی را بازگو کردن
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد retail

  1. verb To offer for sale
    Synonyms: sell, distribute, dispense, market, peddle, trade, deal, handle, barter, merchandise, merchant, hawk, dispose of, vend
    Antonyms: wholesale
  2. noun The sale of goods or articles individually or in small quantities directly to the consumer
    Antonyms: wholesale
  3. adverb At a retail price
    Antonyms: wholesale
  4. adjective
    Synonyms: direct, in small lots, by the piece, by the pound, singly, local, to the consumer, in small quantities, by the package
    Antonyms: in large amounts, in quantity

Collocations

  • at retail

    به بهای خرده‌فروشی، (مستقیماً) از فروشنده به مصرف‌کننده

ارجاع به لغت retail

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «retail» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/retail

لغات نزدیک retail

پیشنهاد بهبود معانی