امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rf

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

symbol uncountable
شیمی عنصر شیمیایی (Rf) رادرفوردیم، عنصر رادرفوردیم (نماد شیمیایی عنصر Rutherfordium)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
abbreviation
فرکانس رادیویی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rf

  1. symbol A radioactive transuranic element which has been synthesized
    Synonyms: rutherfordium, releasing factor, unnilquadium, unq, element 104, releasing-hormone, atomic number 104
  2. noun A complex neural network in the central core of the brainstem; monitors the state of the body and functions in such processes as arousal and sleep and attention and muscle tone
    Synonyms: reticular-formation

ارجاع به لغت rf

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rf» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rf

لغات نزدیک rf

پیشنهاد بهبود معانی