امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Richness

ˈrɪtʃnəs ˈrɪtʃnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C1
(از چیزهایی مانند رنگ یا مواد معدنی یا ویژگی‌های جالب) غنی بودن، وفور، فراوانی، فراوان بودن، پُربار بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- tropical gardens with an enormous richness of flora and fauna
- باغ‌های گرمسیری با فراوانی زیاد گیاهان و جانوران
- richness of detail
- غنی بودن جزئیات
noun uncountable
(نگاه کردن یا شنیدن یا بوییدن یا چشیدن) جذابیت فراوان، خوشایند بودن
- richness of flavor
- خوشایند بودن طعم و مزه
- I love the richness of the colours.
- عاشق جذابیت فراوان این رنگ‌ها هستم.
noun uncountable
(غذا از نظر میزان کره و روغن و تخم‌مرغ و خامه و غیره) پُرمایه بودن، (عامیانه) پُروپیمون بودن
- The richness of the food made him feel slightly ill.
- پُرمایه بودن غذا باعث شد کمی بیمار شود.
- I do not like the richness of the food.
- پُروپیمون بودن غذا رو دوست ندارم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد richness

  1. noun The property of being extremely abundant
    Synonyms: copiousness, bounty, affluence, profusion, abundance, profuseness, cornucopia
  2. noun Splendid or imposing in size or appearance
    Synonyms: fullness, impressiveness, grandness, mellowness, magnificence
  3. noun The quality or state of being fertile
    Synonyms: fertility, prolificacy, fecundity, fruitfulness, productiveness, rankness, productivity, prolificness

لغات هم‌خانواده richness

ارجاع به لغت richness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «richness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/richness

لغات نزدیک richness

پیشنهاد بهبود معانی