امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Riddance

ˈrɪdns ˈrɪdns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
رهایی، خلاصی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- They are gone at last-and good riddance too.
- خدا را شکر که بالأخره رفتند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد riddance

  1. noun The act of getting rid of something useless or used up
    Synonyms: elimination, disposal, dumping, ejection, jettison, exclusion, expulsion
  2. noun The act or process of eliminating
    Synonyms: release, clearance, elimination, liberation, eradication, liquidation, purge, discharge, removal

Idioms

  • good riddance

    چه بهتر، به جهنم، خدا را شکر

ارجاع به لغت riddance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «riddance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/riddance

لغات نزدیک riddance

پیشنهاد بهبود معانی