امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rodent

ˈroʊdnt ˈrəʊdnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    rodents

معنی

noun
جانور جونده (مثل موش)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rodent

  1. noun Relatively small placental mammals having a single pair of constantly growing incisor teeth specialized for gnawing
    Synonyms: rat, beaver, biting, cavy, chinchilla, chipmunk, gerbil, gnawing, gopher, gnawer, guinea-pig, hamster, hare, kangaroo-rat, rabbit, leporide, leveret, marmot, mole, mouse, murine, muskrat, porcupine, prairie-dog, ratel, squirrel, vole, weasel, woodchuck

ارجاع به لغت rodent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rodent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rodent

لغات نزدیک rodent

پیشنهاد بهبود معانی