امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rough-and-tumble

ˌrʌfənˈtʌmbəl ˌrʌfənˈtʌmbəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

idiom noun
بزن‌بزن، زدوخورد، کتک‌کاری (بی‌نظم‌وترتیب)، درگیری خشن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The rough-and-tumble between the two hockey players resulted in a penalty for both teams.
- کتک‌کاری بین دو بازیکن هاکی منجر به اعلام پنالتی برای هر دو تیم شد.
- The street fight quickly turned into a rough-and-tumble between the two rival gangs.
- دعوای خیابانی به سرعت به درگیری خشن بین دو باند رقیب تبدیل شد.
adjective
پرخشونت، پرجست‌و‌خیز، خشن و نامنظم، شلوغ‌پلوغ، پردادوقال
- a rough-and-tumble fight
- کتک‌کاری پرخشونت
- The rough-and-tumble political debate left the candidates exhausted.
- مناظره‌های سیاسی پردادوقال، نامزدها را بسیار خسته کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rough-and-tumble

  1. noun Disorderly fighting
    Synonyms: hassle, scuffle, tussle, dogfight
  2. adjective Characterized by disorderly action and disregard for rules
    Synonyms: bare-knuckle, bare-knuckled
  3. adjective Marked by vigorous physical exertion
    Synonyms: knockabout, rough, rugged, strenuous, tough

ارجاع به لغت rough-and-tumble

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rough-and-tumble» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rough-and-tumble

لغات نزدیک rough-and-tumble

پیشنهاد بهبود معانی