امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Roundly

ˈraʊndli ˈraʊndli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adverb
به‌طور حسابی، درست و حسابی، کاملاً رک، آشکارا، بی‌پرده، گردوار
- He was roundly rebuked.
- حسابی مورد بازخواست قرار گرفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد roundly

  1. adverb In a blunt direct manner
    Synonyms: bluffly, bluntly, brusquely, flat out
  2. adjective
    Synonyms: thoroughly, soundly, wholly

لغات هم‌خانواده roundly

ارجاع به لغت roundly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «roundly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/roundly

لغات نزدیک roundly

پیشنهاد بهبود معانی