امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Roust

American: raʊst British: raʊst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
برانگیختن، به‌هم زدن، فرار دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد roust

  1. verb
    Synonyms: motivate, provoke, rouse, rout, stimulate, stir

ارجاع به لغت roust

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «roust» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/roust

لغات نزدیک roust

پیشنهاد بهبود معانی