امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Royal

ˈrɔɪəl ˈrɔɪəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    royals
  • صفت تفضیلی:

    more royal
  • صفت عالی:

    most royal

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective B2
سلطنتی، شاهانه، ملوکانه، همایونی، شاهوار، خسروانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- royal crown
- تاج شاهی
- the royal family
- خانواده‌ی سلطنتی
- the limitation of royal power under a constitutional monarchy
- محدودیت اختیارات پادشاه در سلطنت مشروطه
- the royal fleet
- ناوگان کشور پادشاهی
- the (British) Royal Society
- فرهنگستان سلطنتی (بریتانیا)
- the Royal Air Force
- نیروی هوایی سلطنتی (بریتانیا)
- a royal jewel
- گوهر خسروانی
- royal robes
- جامه‌ی شاهانه
- a royal bearing
- قیافه‌ی شاهوار
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد royal

  1. adjective monarchical, grand
    Synonyms: aristocratic, august, authoritative, baronial, commanding, dignified, elevated, eminent, grandiose, high, highborn, honorable, illustrious, imperial, imposing, impressive, kingly, lofty, magnificent, majestic, noble, queenly, regal, regnant, reigning, renowned, resplendent, ruling, sovereign, splendid, stately, superb, superior, supreme, worthy
    Antonyms: common

لغات هم‌خانواده royal

ارجاع به لغت royal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «royal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/royal

لغات نزدیک royal

پیشنهاد بهبود معانی