امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Run-in

ˈrʌnˈɪn ˈrʌnˈɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective noun
(چاپ) افزوده، داخل سطر گذاشته شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun adjective
(چاپ) مطلب بعداً افزوده‌شده
adjective noun
(چاپ) (آمریکا - عامیانه) مجادله، برخورد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد run-in

  1. noun argument
    Synonyms: altercation, bickering, brush, confrontation, contretemps, dispute, encounter, falling-out, fight, hassle, quarrel, row, set-to, skirmish, tussle
    Antonyms: agreement, harmony, peace

ارجاع به لغت run-in

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «run-in» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/run-in

لغات نزدیک run-in

پیشنهاد بهبود معانی