امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Run-of-the-mill

ˈrʌnəvðəmɪl ˈrʌnəvðəmɪl
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: run of the mill

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
معمولی، عادی، پیش‌پاافتاده، غیربرجسته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- The run-of-the-mill office job was dull and repetitive.
- این کار دفتری پیش‌پاافتاده، کسل‌کننده و تکراری بود.
- The run-of-the-mill hotel room was clean and comfortable, but lacked any unique features.
- اتاق معمولی هتل تمیز و راحت بود اما هیچ‌گونه ویژگی منحصر‌به‌فردی نداشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد run-of-the-mill

  1. adjective average
    Synonyms: common, commonplace, customary, dime a dozen, everyday, fair, fair to middling, garden-variety, humdrum, intermediate, mainstream, mediocre, medium, middle of the road, middling, ordinary, regular, routine, so-so, undistinguished, unexceptional, usual

ارجاع به لغت run-of-the-mill

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «run-of-the-mill» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/run-of-the-mill

لغات نزدیک run-of-the-mill

پیشنهاد بهبود معانی