امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Saddening

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    saddened
  • شکل سوم:

    saddened
  • سوم شخص مفرد:

    saddens

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
ناراحت‌کننده
- a saddening experience
- تجربه‌ای ناراحت‌کننده
- I find public squalor very saddening.
- به نظرم کثافت‌کاری همگانی خیلی ناراحت کننده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد saddening

  1. verb Come to feel sad
    Synonyms: dispiriting, oppressing, depressing, discouraging, upsetting, subduing, disheartening, dejecting, crushing, burdening
    Antonyms: gladdening, delighting, cheering

لغات هم‌خانواده saddening

ارجاع به لغت saddening

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «saddening» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/saddening

لغات نزدیک saddening

پیشنهاد بهبود معانی