امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Saga

    ˈsɑːɡə ˈsɑːɡə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    حماسه، حماسه اسکاندویناوی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - the saga of those who dedicated their lives to the development of sciences
    - حماسه‌ی آنانکه جان خود را فدای پیشرفت علوم کردند
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد saga

    1. noun story, often long
      Synonyms: adventure, chronicle, epic, legend, narrative, soap opera, tale, yarn

    ارجاع به لغت saga

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «saga» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/saga

    لغات نزدیک saga

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی