امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Salesperson

ˈseɪlzˌpɜrːsn ˈseɪlzˌpɜːsn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    salespersons

توضیحات

همچنین در حالت جمع می‌توان از salespeople به‌جای salespersons استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
فروشنده، مغازه‌دار، متصدی فروش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The salesperson greeted us with a warm smile.
- فروشنده با لبخندی گرم از ما استقبال کرد.
- The salesperson helped me find the perfect laptop.
- فروشنده به من کمک کرد لپ‌تاپ مناسب را پیدا کنم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد salesperson

  1. noun salesman/woman
    Synonyms: businessperson, clerk, dealer, peddler, rep, sales assistant, salesclerk, salesgirl, saleslady, sales rep, sales representative, seller, store clerk, traveling salesperson, vendor

ارجاع به لغت salesperson

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «salesperson» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/salesperson

لغات نزدیک salesperson

پیشنهاد بهبود معانی