امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Saleswoman

ˈseɪlzˌwʊmən ˈseɪlzˌwʊmən
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    saleswomen

معنی

B1
بانوی فروشنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد saleswoman

  1. noun One who sells
    Synonyms: salesgirl, clerk, salesperson, saleslady, salesman, salesclerk, shopgirl, counter-girl, seller, vendeuse (French), vender

ارجاع به لغت saleswoman

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «saleswoman» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/saleswoman

لغات نزدیک saleswoman

پیشنهاد بهبود معانی