امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Saxophonist

    ˈsæksəfoʊnɪst sækˈsɒfənɪst
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      saxophonists

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    موسیقی نوازنده‌ی ساکسوفون

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - My friend is a talented saxophonist.
    - دوست من نوازنده‌ی ساکسوفون بااستعدادد است.
    - The saxophonist performed a jazz solo.
    - نوازنده‌ی ساکسوفون تک‌نوازی جاز را اجرا کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد saxophonist

    1. noun A musician who plays the saxophone
      Synonyms: saxist

    ارجاع به لغت saxophonist

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «saxophonist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/saxophonist

    لغات نزدیک saxophonist

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی