امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Scupper

ˈskʌpər ˈskʌpə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
سوراخ زه‌کشی دیواره کشتی، مجرای فاضلاب روی عرشه کشتی، مجاری فاضلاب، راه آب، مجرای ناودان، کمین کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Our plans were scuppered.
- نقشه‌های ما نقش بر آب شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scupper

  1. verb Wait in hiding to attack
    Synonyms: ambush, bushwhack, waylay, lurk, ambuscade, lie-in-wait
  2. verb Put in a dangerous, disadvantageous, or difficult position
    Synonyms: queer, expose, endanger, peril

ارجاع به لغت scupper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scupper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scupper

لغات نزدیک scupper

پیشنهاد بهبود معانی