امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Scurf

skɜːrf skɜːf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
سبوسه، پوسته، شوره سر، وازده اجتماع، سفیدک زدن، با شوره پوشاندن، زدودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scurf

  1. noun A thin flake of dead epidermis shed from the surface of the skin
    Synonyms: scale, exfoliation

ارجاع به لغت scurf

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scurf» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scurf

لغات نزدیک scurf

پیشنهاد بهبود معانی