امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sediment

ˈsedəmənt ˈsedəmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    sedimented
  • شکل سوم:

    sedimented
  • سوم‌شخص مفرد:

    sediments
  • وجه وصفی حال:

    sedimenting
  • شکل جمع:

    sediments

توضیحات

همچنین می‌توان از settlings به‌ جای sediment استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله

noun
ته‌نشین، ته‌نشست، لای، رسوب، درده، رسوب کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the sediment at the bottom of a vinegar bottle
- نهشت ته بطری سرکه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sediment

  1. noun solid residue from liquid solution
    Synonyms: debris, deposit, dregs, dross, gook, grounds, gunk, lees, matter, powder, precipitate, precipitation, residuum, settling, silt, slag, solids, trash, waste
    Antonyms: whole

ارجاع به لغت sediment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sediment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sediment

لغات نزدیک sediment

پیشنهاد بهبود معانی