امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Seedtime

ˈsiːdtaɪm ˈsiːdtaɪm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
موقع تخم‌کاری، فصل بذر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد seedtime

  1. noun The season of the year during which the weather becomes warmer and plants revive
    Synonyms: spring, springtide, springtime

ارجاع به لغت seedtime

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «seedtime» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/seedtime

لغات نزدیک seedtime

پیشنهاد بهبود معانی