امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Seedy

ˈsiːdi ˈsiːdi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
تخمی، تخم‌دار، به‌تخم‌افتاده، مندرس، از‌کار‌افتاده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a row of seedy houses
- یک ردیف خانه‌های رنگ‌ورو‌رفته
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد seedy

  1. adjective run-down, dilapidated
    Synonyms: ailing, beat up, bedraggled, crummy, decaying, decrepit, dingy, dog-eared, down-at-the-heel, drooping, droopy, faded, flagging, frowzy, gone to seed, grubby, in a bad way, mangy, messy, neglected, old, overgrown, poor, poorly, ragged, ratty, sagging, scruffy, shabby, sickly, sleazy, slovenly, squalid, tacky, tattered, threadbare, tired, torn, unkempt, untidy, unwell, used up, wilted, wilting, worn
    Antonyms: luxurious, nice, posh

ارجاع به لغت seedy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «seedy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/seedy

لغات نزدیک seedy

پیشنهاد بهبود معانی