امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Self-regard

sɛlf rɪˈɡɑrd sɛlf rɪˈɡɑːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
توجه به خود، خودتوجهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- She had a strong sense of self-regard and always put her own interests first.
- او احساس توجه به خود قوی‌ای داشت و همیشه منافع خود را در اولویت قرار می‌داد.
- His excessive self-regard made it difficult for him to form relationships with others.
- خودتوجهی بیش‌ازحد او، برقراری روابط با دیگران را برای او دشوار می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد self-regard

  1. noun A sense of one's own dignity or worth
    Synonyms: self-respect, amour-propre, ego, pride, dignity, self-esteem, self-worth

ارجاع به لغت self-regard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «self-regard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/self-regard

لغات نزدیک self-regard

پیشنهاد بهبود معانی