امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Self-restraint

ˈselfrɪsˈtreɪnt ˈselfrɪsˈtreɪnt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
خودداری، خودلگامی، کف نفس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد self-restraint

  1. noun The keeping of one's thoughts and emotions to oneself
    Synonyms: restraint, control, patience, reserve, self-control, continence, endurance, reticence, temperateness, taciturnity, uncommunicativeness, moderation

ارجاع به لغت self-restraint

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «self-restraint» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/self-restraint

لغات نزدیک self-restraint

پیشنهاد بهبود معانی