امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Self-taught

ˈselfˈtɔːt ˈselfˈtɔːt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
خودآموخته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a self-taught painter
- نقاش خودآموخته
- He was a self-taught programmer, having learned coding languages through online resources and trial-and-error.
- او برنامه‌نویس خودآموخته‌ای بود که زبان‌های کدنویسی را از طریق منابع آنلاین و آزمون و خطا آموخته بود.
- Despite not having any formal culinary training, she became a successful self-taught chef.
- علی‌رغم نداشتن هیچ آموزش رسمی آشپزی، او به سرآشپز خودآموخته‌ی موفقی تبدیل شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد self-taught

  1. adjective Having great learning; said of people
    Synonyms: self-made, self-educated, amateur, nonprofessional

ارجاع به لغت self-taught

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «self-taught» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/self-taught

لغات نزدیک self-taught

پیشنهاد بهبود معانی