معنی senate به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈsenət ˈsenət

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

مجلس سنا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- a member of the Iowa Senate

- عضو مجلس سنای ایالت آیووا

- the Faculty Senate

- شورای منتخب استادان

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد senate

noun The upper house of the United States Congress

Synonyms: legislative-body, lawgiving body, United States Senate, assembly, council, deliberative body, state legislature, the lawgivers, upper branch of Congress, the Upper House, austria, US Senate, brazil, canada

ارجاع به لغت senate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «senate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/senate

لغات نزدیک senate

- sen
- senary
- senate
- senator
- senatorial

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی