امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Senator

ˈsenət̬ər ˈsenətə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    senators

معنی

noun countable C1
عضو مجلس سنا، نماینده مجلس سنا، سناتور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد senator

  1. noun
    Synonyms: legislator, politician, statesman, lawmaker, member of the senate, elder-statesman, solon

ارجاع به لغت senator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «senator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/senator

لغات نزدیک senator

پیشنهاد بهبود معانی