امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Several

ˈsevrəl ˈsevrəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective pronoun A2
چند، چندین، برخی از، جدا، مختلف، متعدد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- several new books
- چندین کتاب نو
- I phoned you several times.
- چندین بار به تو تلفن زدم.
- Her knowledge of three several languages was perfect.
- سواد او در سه زبان متمایز کامل بود.
- Their ownership is several and not joint.
- مالکیت آن‌ها مجزاست نه مشترک.
- There were 70 men and only several women.
- هفتاد مرد و فقط چند زن در آنجا بودند.
- a stay of several months in England
- اقامت چندماهه در انگلیس
- We will ask the members for their several opinions.
- نظریات متعدد اعضا را جویا خواهیم شد.
- I liked those apples so I bought several.
- از آن سیب‌ها خوشم آمد؛ بنابراین چندتا خریدم.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد several

  1. adjective assorted, various
    Synonyms: a few, a lot, any, certain, considerable, definite, different, disparate, distinct, divers, diverse, handful, hardly any, indefinite, individual, infrequent, manifold, many, not many, numerous, only a few, particular, personal, plural, proportionate, quite a few, rare, respective, scant, scanty, scarce, scarcely any, separate, single, small number, some, sparse, special, specific, sundry
    Antonyms: individual, none, one, single

ارجاع به لغت several

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «several» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/several

لغات نزدیک several

پیشنهاد بهبود معانی