امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Shiner

ˈʃaɪnər ˈʃaɪnə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
درخشان، تابان، آدم باهوش، آدم زرنگ، واکسی، واکس کفش، چیز درخشنده، ستاره، کلاه ابریشمی، کفش چرمی برقی، پول زر یا نقره، لیره طلا، (عامیانه) پول، سکه، چشم، چشم کبودشده (در اثر ضربه و غیره)، (در جمع) انواع ماهیان کوچک و نقره‌فام آمریکایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shiner

  1. noun A bruise surrounding the eye
    Synonyms: black eye, mouse, common mackerel, bruise, fish, Scomber scombrus

ارجاع به لغت shiner

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shiner» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shiner

لغات نزدیک shiner

پیشنهاد بهبود معانی