امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Similarity

    ˌsɪməˈlærəti ˌsɪməˈlærəti
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      similarities

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable B2
    شباهت، تشابه، مشابهت، همسانی، همانندی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - There is a lot of similarity between these two poems.
    - میان این دو شعر شباهت زیادی وجود دارد.
    - His similarity to his father is striking.
    - شباهت او به پدرش چشمگیر است.
    - There are more similarities than differences between our political views.
    - بین عقاید سیاسی ما بیشتر شباهت وجود دارد تا تفاوت.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد similarity

    1. noun likeness, correspondence
      Synonyms:
      resemblance similarity alikeness sameness comparison relation relationship agreement closeness connection analogy parallel correspondence identity harmony parity conformity community concordance correlation approximation association proportion coincidence semblance concurrence homogeneity interrelation parallelism reciprocity similitude congruence affinity collation congruity kinship dead ringer look-alike peas in a pod simile synonymity two of a kind comparability
      Antonyms:
      difference dissimilarity unlikeness opposition

    لغات هم‌خانواده similarity

    • noun
      similarity

    ارجاع به لغت similarity

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «similarity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/similarity

    لغات نزدیک similarity

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    ده واحدی دهانه باجه دهانه منقار مانند دو کوژ دوازده دوجین دوام ندارد دوباره ارزیابی کردن دوباره بکار بردنی دوباره بیمه کردن دوباره تنظیم کردن دوباره سازمان دادن دوباره سهم دادن دوباره گذاری دوباره به خدمت احضار شده دوبلین دوبندی دوتکه دود بیرون دادن دودآکنی دودو