معنی small-minded به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

smɔːlˈmaɪndɪd smɔːlˈmaɪndɪd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

کوته‌نظر، کوته‌فکر، خودبین، خودخواه، تنگ‌نظر، متعصب (شخص)، کوته‌نظرانه، خودبینانه، خودخواهانه، تنگ‌نظرانه، متعصبانه (رفتار و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The small-minded behavior of the politician alienated many voters.

- رفتار تنگ‌نظرانه‌ی این سیاست‌مدار بسیاری از رأی‌دهندگان را از خود طرد کرد.

- The small-minded person couldn't comprehend the complexities of the issue and resorted to simplistic solutions.

- این شخص کوته‌نظر پیچیدگی‌های موضوع را درک نمی‌کرد و به راه‌حل‌های ساده‌انگارانه متوسل شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد small-minded

adjective narrow-minded

Synonyms: biased, bigoted, conservative, illiberal, intolerant, opinionated, petty, prejudiced, selfish, short-sighted

ارجاع به لغت small-minded

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «small-minded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/small-minded

لغات نزدیک small-minded

- small talk
- small timer
- small-minded
- small-scale
- small-time

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند