امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Spun

spʌn spʌn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    spun
  • شکل سوم:

    spun
  • سوم‌شخص مفرد:

    spins
  • وجه وصفی حال:

    spinning

معنی‌ها

adjective adverb
زمان گذشته ساده فعل Spin

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
adjective adverb
قسمت سوم فعل Spin
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spun

  1. verb To have the sensation of turning in circles
    Synonyms: whirled, swirled, swum, reeled
  2. verb Cause to spin
    Synonyms: whirled, twirled, rotated, reeled, twisted, trundled, spiralled, rolled, revolved, turned, swirled, ride, prolonged, oscillated, narrated, extended, driven
    Antonyms: steadied, stood
  3. verb To make by spinning
    Synonyms: produced, twisted, stretched, shaped, prolonged, lengthened, extended, molded, elongated
  4. verb To rotate rapidly; whirl.
    Synonyms: turned

ارجاع به لغت spun

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spun» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spun

لغات نزدیک spun

پیشنهاد بهبود معانی