گذشتهی ساده:
stabbedشکل سوم:
stabbedسوم شخص مفرد:
stabsوجه وصفی حال:
stabbingشکل جمع:
stabsپرداختن (به کاری)، دست به کار شدن
1- ضربهی ناجوانمردانه از عقب 2- خیانت غیرمنتظره، خیانت به دوست، از پشت خنجر زدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stab» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stab