امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Stolid

    ˈstɑːlɪd ˈstɒlɪd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      stolider

    • صفت عالی:

      stolidest

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    بی‌عاطفه، بی‌حس، بی‌حال، فاقد احساس

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - He's a very stolid, serious man.
    - او مردی جدی و بی‌احساس است.
    - stolid face
    - چهره‌ی بدون احساس
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد stolid

    1. adjective apathetic, stupid
      Synonyms: blunt, bovine, dense, doltish, dry, dull, dumb, heavy, impassive, inactive, indifferent, inert, lumpish, matter-of-fact, obtuse, passive, phlegmatic, slow, stoic, supine, unemotional, unexcitable, wooden
      Antonyms: aware, intelligent, interested

    ارجاع به لغت stolid

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «stolid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stolid

    لغات نزدیک stolid

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی