امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Storehouse

ˈstɔːrhaʊs ˈstɔːhaʊs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
( storeroom ) انبار، مخزن، انبار کالا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The sea is a great storehouse of raw materials.
- دریا منبع بزرگی از مواد خام است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد storehouse

  1. noun A place where something is deposited for safekeeping
    Synonyms: depository, store, magazine, depot, warehouse, repository, granary, barn, armory, cache, arsenal, silo, archive, storage place, cornhouse, corncrib, building, grain-elevator, commissary, safe-deposit vault, argosy, repertory, entrepot, promptuary, retape, shed, storage

ارجاع به لغت storehouse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «storehouse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/storehouse

لغات نزدیک storehouse

پیشنهاد بهبود معانی