امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Storekeeper

ˈstɔːrˌkiːpər ˈstɔːˌkiːpə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
انباردار، دکان‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد storekeeper

  1. noun shopkeeper
    Synonyms: businessperson, dealer, entrepreneur, grocer, merchant, proprietor, retailer, salesperson, seller, store owner, vendor, wholesaler

ارجاع به لغت storekeeper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «storekeeper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/storekeeper

لغات نزدیک storekeeper

پیشنهاد بهبود معانی